Menu Close Menu
یادنامه/ در اهمیت بدرقه تاریخی سلیم موذن زاده در سال ۹۶

سلیم معجزه قرن در مداحی بود

سلیم معجزه قرن در مداحی بود

سلیم صدا و نبوغ‌اش چنان بود که او را برای همیشه در عالم مرثیه و مداحی بی‌رقیب نماید. او در مرصع خوانی رقیب ندارد و صدایش همه ویژگی‌های یک اسطوره موسیقی را داشت؛ اما صدا تنها سرمایه سلیم نبود. او هفت دهه را حرفه‌ای مداحی کرد، اما فرصت مداحی و تریبون آنرا به صاحبان تریبون‌های سیاسی و پروپاگاندیست‌های فرصت‌طلب نسپرد و تا روز آخر معلم و ذاکر مصیبت باقی ماند. و شاید همین امر هم باعث شد تا ديده‌شدن به هر قيمتي را به‌جان نخرد و « عاشقِ اصیل» بماند.

سی روز آنلاین/ مهدی جهاندیده:

حاج عزیز برای تست گرفتن از سومین پسر شیخ عبدالکریم تعلل نمی‌کند. رحیم و نعیم، دو برادر بزرگترش در «مکتب‌خانه میرزا عزیز» تحصیل می‌کردند و صدا و استعدادشان همان بود که مدیران مکتب‌خانه هم در پی آن بودند. مکتب‌خانه میرزا عزیز کودکان خوش‌صدا و مستعد را جذب می‌کرد و به آنها در کنار قرآن، عربی و دیگر کتب مشهور آن زمان، فنون مداحی و موسیقی راهم می‌آموخت و برای چنین مکتب‌خانه‌ای که «مضظر اردبیلی»، «عباسقلی یحیوی» و «حسینقلی داودی» را به عنوان معلم و سیاستگذار در خود می‌دید، سلیم نابغه و شاگرد تیزهوشی بود که «اسطوره مداحی» شد. نابغه‌ای با صدایی ویژه، استثنایی و البته شش دانگ با رنگ و بوی خاص «موذن‌زاده‌ها» که هیچ وقت افت نمی‌کند و سقفی هم برای اجرا ندارد.

 لحن داودی میراث خانواده موذن‌هاست و این از «فرج» به عبدالکریم و از او هم به سلیم به ارث رسیده بود، و سلیم از پدر هر آنچه را که می‌بایست آموخته بود، اما مکتب‌خانه و مدرسانش هم استعداد سلیم را در مسیری هدایت و تربیت کردند تا «حنجره طلایی او»، از همگان دلبری نماید. او آموخت که صدا هر چند پایه و اساسی بنیادین در مداحی است، اما تسلط به موسیقی فاخر و فنِ آواز بخش مکمل آن است و شعر در این میان از هر دو مهم‌تر، و از این رو بود که بسیار با شعر تمرین می‌کرد و هر شعری را هم نمی‌خواند و گاه کار آدمی را در دوراهی انتخاب اینکه شعر سلیم زیباست یا صدایش، سخت می‌کرد. او زبان مداحی را خوب می‌دانست و در جامعه‌شناسی مداحی و تریبون ذکر مصیبت «خبره‌ای» به تمام معنا بود.

سلیم در همان سالهای جوانی این را هم به خوبی دریافت که برای «سلطان‌الذاکرین» شدن، باید همان اصول و قاعده‌ شیخ فرج و شیخ عبدالکریم را طی کند، و در واقع از همان روزی که در دسته طفلان محلات اردبیل نوحه‌خوانی را آغاز و تا روزی که صدا و هنرش در مرزهایی فراتر از گلدسته‌های مساجد جهان اسلام طنین‌انداز شد، وابسته و دلبسته چیزی جز مردم نشد و همین «مردمی بودن» در مجالسش چنان شورها آفرید، تا او را ملقب به «سلطان‌القلوب» همه آنهایی کند که آواز و هنرش را حتی یکبار شنیده بودند.

شیخ عبدالکریم، شیخِ قبیلهِ موذن‌ها و اولین موذن رسمی رادیوی ایران است که به اقرار پسرانش، هنر، نبوغ و صدایش از همه «ممتازتر» بود. افسوس که از صدا و اذان منحصربفرد او هیچ چیزی در دسترس نیست و آنچه که به گفته اولادش در موزه «لوور پاریس» نگهداری می‌شود تنها فایل ضبط شده از «شیخِ موذن» است؛ اما او، همان استادِ اولِ همه موذن‌زاده‌های اردبیلی ست. رحیم، نعیم، سلیم، محمود و داود پنج «میراث‌دار صدا و هنرِ شیخِ موذن» هستند.

پنج پسر شیخ عبدالکریم نوحه‌خوان شدند. آنها مداحانی شدند که به همه زیر و بم موسیقی و مداحی تسلط یافتند. عبدالکریم آن اذان معروفش را در بیات ترک چنان اجرا کرده است که در ردیف چهار اثر ماندگار معنوی و مذهبی ایران قرار می‌گیرد. نعیم مناجات‌خوان ممتازی بود و فن و صدایش چنان شبیه و در تقارن با «شیخِ بزرگ» بود که گاه شنونده را هم دچار تردید می‌کرد که این صدای شیخ است، یا آقازاده شیخ. شیخ و فرزند در رادیو ایران باهم مناجات‌خوانی کرده‌اند و افسوس آن اندک صدای ضبط شده هم از آنها، در دسترس نیست و باید در درک هنر و نبوغ آنها به نوستالژی‌ها و مستندات قولی معمرین بسنده کرد. محمود و داود هم موذن‌زاده‌هایی خوش‌استعداد و خوش‌صدا بودند. البته محمود که صدایی ریزتر نسبت به برادرانش داشت، عمرنوحه‌خوانی کوتاهی را تجربه کرد، اما صدای زیبا و ظریف داود و نوحه‌خوانی و مناجات‌خوانی‌هایش مختص خود اوست.

شیخ و پسرانش در یک قرن گذشته آثار فاخر و ماندگاری را از خود بجای گذاشته اند؛ اما در میان موذن‌زادگان، سلیم گنجینه‌ای دیگر بود؛ نه برای پدر و نه اینکه نام پدربزرگ خوش‌الحانش را در اذهان و افکار مردم زنده نگه دارد، که سلیم معجزه‌آسا با صدایش سحر می‌کرد و شیخِ بزرگ هم بر این باور و ایمان بود که سلیم در میان فرزندانش بهترین صدا را دارد. چنین هم بود. سلیم صدایش، صدای محرم و ضجه‌هایش یادآور بلا و مصائب دشت کربلا بود و چنان نوحه می‌خواند و اشک می گرفت که دل سنگ را هم گویی آب می‌کرد.

او اشعار عباسقلی یحیوی را با هنرمندی هر چه تمام اجرا می‌کرد‌. شاعری که خواندن شعرش کار هر کسی نبود و شاید مرحوم حسینقلی داودی و سلیم موذن تنها اشخاصی بودند که یحیوی می‌دانست آنها پیام شعرش را بهتر از خود او را به مردم خواهند رسانید. در ادبیات معاصر مرثیه در آذربایجان زوجِ موذن‌زاده و یحیوی ماندگارترین‌ها را آفریده‌اند. یحیوی روح حماسه و تصویرگری را در اشعارش ترسیم می‌کرد و سلیم همان دم مسیحایی بود که به آنها جان می‌داد. نوحه‌های اجرا شده در دهه‌های 50 و 60  از این اشعار، که در اوج پختگی، نبوغ و خلاقیت سلیم اجرا شده است؛ یک آکادمی به تمام معنا، برای ذاکرین مصیبت و غمنامه‌های دشت کربلاست. این آثار چنان کامل و بی‌عیب و نقص اجرا شده‌اند که ‌ «مکتبِ سلیم» بی‌آنکه شاگردی داشته باشد، چنان تاثیر در جامعه مداحی گذاشت که پیروی و دنباله‌روی از سبک سلیم همه‌گیر باشد. هر چند که در بین هیچ کس نتوانست خود را حتی به سلیم و اجراهایش نزدیک کند؛ چرا که مقلدان خیلی زود در صدا و توان و ممارست، نفس کم آوردند و دانستند که مداحی فقط به صدایی خوش نیست.

سلیم صدا و نبوغ‌اش چنان بود که او را برای همیشه در عالم مرثیه و مداحی بی‌رقیب نماید. او در مرصع خوانی رقیب ندارد و صدایش همه ویژگی‌های یک اسطوره موسیقی را داشت؛ اما صدا تنها سرمایه سلیم نبود. او هفت دهه را حرفه‌ای مداحی کرد، اما فرصت مداحی و تریبون آنرا به صاحبان تریبون‌های سیاسی و پروپاگاندیست‌های فرصت‌طلب نسپرد و تا روز آخر معلم و ذاکر مصیبت باقی ماند. و شاید همین امر هم باعث شد تا ديده‌شدن به هر قيمتي را به‌جان نخرد و « عاشقِ اصیل» بماند.

سلیم چنان مردمی بود و چنان در دلهای مردمان جایگاه داشت که متولی مراسم کفن، دفن و ختم‌اش هم «مردمانی عاشق» و سینه چاک از جنس خودش شدند. برای تشییع پیکرش خیابان‌های اردبیل متراکم و مزدحم از هوادران عزادارش شد که شاید هیچ وقت تکرار شدنی هم نباشد. روزِ مرگِ سلیم، روز عزای عمومی اردبیلی‌ها شد. برای مجلس ختم‌اش همه آمدند، حتی آنهایی که با دین و منابر ذکر مصیب و نوحه‌خوانی‌هایش زاویه فکر داشتند، آنها هم برای سلیم عزا اقامه کردند و این اعجاز آخر اسطوره‌ای است که صدایش از منابر و مجالس پررنگ مبلغان بیشتر قوت و قدرت دارد و در مغناظیسی دیگر جذب و شیفته می‌کند. مکتب سلیم بر پایه اصالت استوار است و در آن صدا ابزاری برای تزکیه نفس و سلاکت و سلیم بودن در عاشقی‌ست. مکتبی که شاید سلیم آخرین نفر آن بود.

 از سلیم نوشتن کار سختی است و باید گوش و جان به صدا و اجرایش بسپاری تا صدای اعجاب‌انگیزش تو را مسافر لاهوت و ملکوت کند. این ویژگی خاص نابغه مداحی مشرق زمین بود که او را سلطان بلامنازع ذاکرین و مداحان کرد. شاگردِ تیزهوش مکتب‌خانه‌های میرزا عزیز و بهادری، چنان جاپای محکمی در مرثیه برای خودش دارد که در ذکر مصیبت رحلت او همه مداحان، بی‌غرض از جهت‌گیری‌های سیاسی و جبهه‌بندی‌های رایج بین خودشان، در سوگ یتیم‌شدن‌شان مرثیه‌ها سرودند. او به راستین آبرویی برای جهان تشیع بود و حالا دغدغه‌ها بر سر این است که آیا کسی می‌تواند بعد از سلیم در قامت «سلیمِ دوم» تکرار شود یا نه؟

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانت دار باشیم/

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران