شناسه : ۸۹۸ ۱۹۱۷ بازدید ۱ پسند ۰ دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه ۱۴۰۱/۰۱/۲۰ | ۱۷:۱۰:۵۰ پوتین به خاطر دستمالی کهنه، قیصریهای را به آتش کشید یک بستر و سه رویا شعارهای رویاپردازان قبلی مانند مانند دونالد ترامپ، ماریا لوپن، ولادیمیر پوتین و... در حال رنگ باختن بود که ناگهان، یکی از آنها، درصدد تعبیر رویای فرسوده خود برآمد و به خاطر دستمالی کهنه و رنگ و رو رفته در اوکراین، قیصریهای را به آتش کشید. همسلیقههای او مانند ترامپ و ... او را فردی باهوش و شجاع نامیدند. سی روز آنلاین،مالک رضایی| حدود نیم قرن پیش "آندره فونتن" نویسنده مشهور فرانسوی و سردبیر سیاسی روزنامه لوموند، کتابی به بازار سیاست و روابط بینالملل جهان، عرضه کرد که در آن با موشکافی عجیبی تاریخ جنگ سرد را در فاصله سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۱، میان دو بلوک غرب و شرق، مورد تحلیل و واکاوی دقیق قرار داد. سرآغاز تحلیل او از زورآزمایی بین جان.اف.کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا، و نیکیتا خروشچف، صدر هیاترئیسه اتحاد جماهیر شوروی، بر سر بحران موشکی کوبا آغاز شد؛ بحرانی که دنیا را در لبه پرتگاه جنگ جهانی سوم قرار داده بود. دراین بحران، رهبران دو ابرقدرت، دچار چنان وحشتی شدند که به هم وعده دادند، هرچه در قدرت دارند به کار گیرند تا دنیا بار دیگر و سهباره، در پرتگاه یک جنگ ویرانگر جهانی قرار نگیرد. این تصمیم که در تاریخ دو کشور به دوران تنشزدایی (Detant) معروف شد، اگر چه نشانی از عقلانیت را در خود داشت؛ اما دو بلوک جهانی را در مسیر جنگ سرد (Cold war) قرار داد که در یک بستر واحد جهان، هرکدام، رویایی متفاوت از هم در خواب دیدند. آندره فونتن این کتاب خود را با الهام از یک ضربالمثل قدیمی که میگفت "غولها در یک بستر میخوابند اما رویاهای متفاوت میبینند"، "یک بستر و دو رویا" نام نهاد. در تعبیر این رویاهای متفاوت بود که ماشین تولید تسلیحات هر دو ابرقدرت در یک رقابت نفسگیر به کار افتادند تا از یکدیگر عقب نمانند؛ اما بالاخره اقتصاد بلوک شرق از نفس افتاد. میخائیل گورباچف، صدر هیاترئیسه شوروی، با مانیفست "پروستروئیکا بر سر کار آمد و در دیدار با همتای خود رونالد ریگان گفت: "عالیجناب، حامل خبر بدی برای شما هستم. ما به به پایان خط رسیدهایم و شما بعد از این، دشمنی به نام شوروی نخواهید داشت...". چند ماه بعد، همو بود که کلنگ خود را بر تنه دیوار برلین نهاد و بر این میراث استالین خط بطلان کشید. بلوک شرق به طور کامل از هم پاشید و آلمان شرقی به آغوش آلمان غربی و اروپای شرقی به آغوش اروپای غربی بازگشت. اما این پایان ماجرا نبود. کاخسفیدنشینان، هوشمندتر از آن بودند که شوروی را به حال خود بگذارند و کشوری بهنام اتحاد جماهیر شوروی را در صحنه جغرافیا تحمل کنند. شوروی هم با سرعت غیرمنتظرهای از هم پاشید و کشوری که تا آن تاریخ، یکدانگ از ششدانگ کره خاکی را به تنهایی و در ذیل یک پرچم واحد، در حاکمیت خود داشت؛ به پانزده تکه ریز و درشت تقسیم شد. تنها هنر گورباچف، آن راننده ماهر کلخوز، این بود که توانست با تعویض بهموقع دندهها، سقوط آرامی را برای ماشین شوروی رقم بزند و انصافا این خود نیز، هنر کمی نبود. دنیا از سقوط خرس قطبی، چندان به خود نلرزید. نئوکانهای آمریکا در پایان این ماراتن، خود را پیروز بلامنازع میدان احساس کردند و اندیشه "نظم نوین جهانی و جهان تکقطبی" را در سر پرورانیدند. اما آیندهنگرانی مانند الوین تافلر هشدار دادند: "خیلی خوشبین نباشید. با اندکی کمدقتی و عدمدرک سازوکار تمدن جدید، چنین سرنوشتی میتواند در انتظار امریکا هم باشد...". هرچه این هشدار در نزد جمهوریخواهان کماثر بود، در دموکراتهای آمریکا، کموبیش گوشهای شنوایی داشت. شاید بر همان اساس بود که باراک اوباما گفت: "ما پلیس جهان نیستیم و کار جهان به تمام جهانیان مربوط است". و چنین بود که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرد. با ظهور این تمدن جدید که تافلر و.... آنرا وعده داده بودند، دنیا داشت مسیر دیگری را میرفت. سازوکار این تمدن که بر محور دیجیتال و جهانی شدن (Globalization) استوار بود، نظم جدید و صلحآمیزی را به جهانیان وعده میداد . سنگ بنای این تفکر بر وابستگی روزافزون ملتها تنظیم شده بود. و سازوکار تمدنی آن، نه بر جنگافزارهای نظامی بلکه بر اندیشههای موج سوم و موج چهارم اندیشمندان و آیندهنگرانی مانند تافلر، مکلوهان و... نهاده شده بود. اینگونه بود که در کنار آن دو رویای کهنه و فرسوده، رویای دیگری متولد شد.این بار بستر جهان، رویای سومی را هم در خود دید :"یک بستر و همزمان، سه رویا". شعارهای رویاپردازان قبلی مانند مانند دونالد ترامپ، ماریا لوپن، ولادیمیر پوتین و... در حال رنگ باختن بود که ناگهان، یکی از آنها، درصدد تعبیر رویای فرسوده خود برآمد و به خاطر دستمالی کهنه و رنگ و رو رفته در اوکراین، قیصریهای را به آتش کشید. همسلیقههای او مانند ترامپ و ... او را فردی باهوش و شجاع نامیدند. اما آیا سازوکار تمدن جدید، اجازه خواهد که این "پسر شجاع" از این قیصریه ویران، پیروز بیرون آید؟ بعید میدانم... /در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ برچسبها : مالک رضایی جنگ اوکراین فروپاشی شوروی آندره فونتن سی روز آنلاین جان.اف.کندی نیکیتا خروشچف سرنوشت جنگ اکراین اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی