print logo

سی روز آنلاین/مهدی جهاندیده:

امروز سهم مرگِ ارزان در جاده‌ها از آن ما خبرنگارها بود. واژگونی اتوبوسِ مرگ، جانِ دو نفر از خبرنگاران را گرفت. ۲۱ خبرنگار هم زخمی شدند. این تلخ ترین چهارشنبه تاریخ برای ما خبرنگارهاست. به همین ارزانی، خبرنگارانی که برای بازدید از احیای دریاچه ارومیه دعوت شده بودند به «ملاقات با مرگ» رفتند. اصلا و ابدا حسی برای نوشتن نیست.

 لابد خبرها را خوانده‌اید. بازی مقصر کیست دوباره از سر گرفته شده است. اما چه فایده! از قرار متهمِ ردیف شماره یک، راننده همان اتوبوس شده که «خارج از برنامه مسافرگیری کرده است». این را سازمان راهداری گفته است. فارغ از محتوای اهانت‌بار این موضع گیری سازمان راهداری، گویی مظلومیت ما خبرنگار جماعت را هم پایانی نیست. همواره در ماموریت‌های خبری، مسئولین در خودرو شاسی بلند پیش پیش می‌روند و اتوبوس‌های زاغارت و زهوار درفته به خبرنگارها اختصاص داده می‌شود. مسئولان امر نان خبرها را می‌خورند و از شانه‌های نحیف خبرنگاران بالا و بالاتر می‌روند.
 
 برایم قابل تحمل نیست که مسئولان فوج فوج پیام تسلیت می‌دهند. هشتگ ابراز همدردی و تالم و تاثرشان صرفا شبکه‌های اجتماعی را اندوهگین کرده است. اما چه فایده! خاک مرده سرد است. همین فرداست که ما خبرنگارها فراموش می‌شویم و کما فی‌السابق برای کسی به اندازه شامگاه چهارشنبه مرگ مهم نخواهیم بود. آنها دوباره و دوباره بر دوش خبرنگاران بالا خواهند رفت و اوج خواهند گرفت. 

دوباره ما می‌مانیم در جایگاهِ انتهای صف و نابرخوردار از حداقل حقوق صنفی و اتوبوسی مسیر حضرات هموار می‌شود!

ماراتن مرگ در جاده‌های ایران بی‌پایان است. رانندگان ارابه‌های‌های مرگ را به دستور آمران می‌رانند. جاده‌ها مرگ را فرا می‌خوانند و  مرگِ ارزان گریبان مسافران را می‌گیرد. هیچ سانحه رانندگی شبیه هم نیست؛ اما مرگ تنها وجه مشترک آنهاست. ما مانده ایم و حجم سنگینی از تسلیت‌ها برای مرگ‌های ارزان در جاده‌های ناامن.به قول هوشنگ گلیشیری «آنقدر عزا برسرمان ریخته که فرصت زاری نداریم»!
والسلام


/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانت دار باشیم/