print logo

  نوشتهٔ: عایشه‌نور کلاهی‌اوغلو اسلام/  برگردان: آیدین فرنگی

تولید متن‌های ادبی پیرامون مسائل زنان، یکی از رویکردهای نوینی است که پس از دهه شصت سال‌های ۱۹۰۰ ادبیات ترکیه را تحت تأثیر قرار داده است. در کنار روایی اندیشه‌های پسامدرن که توجه به اقلیت‌های اجتماعی از شاخصه‌های آن محسوب می‌شود، فمینیسم به عنوان یکی از ارزش‌های در حال رشد جهان کنونی، در تعیین سمت و سوی کوشش‌های ادبی زنان ترکیه مؤثر بوده است. در ادبیات نو، عنصر زن به ویژه در داستان‌ها و رمان‌ها، به هیچ رو شبیه زنان شئی‌شده ادبیات سنتی ترکی نیست و به رسمیت شناخته شدن کیستی فردی زن، خواسته این ادبیات است. در داستان‌هایی که زنان نویسنده ترکیه‌ای نوشته‌اند، کوشیده شده ضمن قرار گرفتن زن در موقعیت موضوع، اغلب، فارغ از برخی بزرگنمایی‌ها و شعارها، در مورد مشکلات این اکثریت خاموش سخن گفته شود. در سال‌های اخیر در کنار مسائل زنان، مسائل مربوط به دو حوزه خانواده و جوانان نیز در کانون توجه زنان نویسنده ترکیه قرار گرفته است. 

«سئوگی سوْیسال» (۱۹۷۶ - ۱۹۳۶) که مجموعه داستان‌های «کاکل شورانگیر» (۱۶۲)، «تانته‌ روْسا» (۱۹۶۸) و «کودکی با نام صلح» (۱۹۷۶) از وی منتشرشده، با دو نام «نطقی» و «صابونجی» نیز به انتشار آثارش مبادرت ورزیده بود. می‌شود گفت در آثار متأخر «سویسال»، انسداد، بحران‌ها و چالش‌های برآمده از کودتای نظامی ۱۲ مارس ۱۹۷۱ بازتابیده است. او وقایع زشت و تلخ آن مقطع پرآشوب را تا حد امکان با نگاهی ریزبینانه مورد توجه قرار داده و با اسلوبی گزنده و نامتعارف در موردشان سخن می‌گوید. اما در داستان‌های کتاب «تانته روسا» نویسنده به هیچ وجه توجهی به مسائل اجتماعی روزگار خود نشان نمی‌دهد. او در این مجموعه فارغ از بسط گفتمان زنانه، به تشریح شورمندی‌ها، گرایش‌ها و بحران‌های زندگی یک زن عصیانگر می‌پردازد. «تانته روسا، از منظر تکنیک اثری است موفق و نویسنده در این کتاب بیش از هر نوشته‌ دیگرش به مفهوم هنر نزدیک شده و اولویت را به دغدغه‌های هنری و زیبایی‌شناختی می‌دهد. تانته روسا در کارنامه‌ی نویسندگی وی جایگاه مهمی دارد.»

«فروزان» (۱۹۳۵) که نخستین داستانش سال ۱۹۵۶ در مجلهٔ «سئچیلمیش حکایه‌لر» (داستان‌های برگزیده) به چاپ رسید، تا کنون کتاب‌های زیر را منتشر کرده است: «پانسیون مجانی» (۱۹۷۱)، «محاصره» (۱۹۷۲)، «سینماهای من» (۱۹۷۳)، «موسم گل‌ها رسید» (۱۹۷۳)، «چهره‌ی دیگر شب» (۱۹۸۲) و «تابستانی آکنده از عشق» (۱۹۹۹). کتاب «پانسیون مجانی» سال ۱۹۷۲ موفق به دریافت جایزه «سعید فائق» شد.

«فروزان» که در پی بیان توانمندی‌ها، تلخکامی‌ها، شادمانی‌ها و وقار و متانت اکثریت خاموش جامعه است، می‌گوید: «در داستان‌هایم می‌کوشم شاهدی باشم بر شرایط روزگاری که در آن زندگی می‌کنم و این هدف، با تجربه‌ها، جهان‌بینی و نوع رویکردم به انسان‌هاست که محقق می‌شود. ... اگرچه گاه شخصیت‌های داستان‌هایم دستیابی به رهایی را امری فردی دانسته و دست به اقدامات فردی می‌زنند، بذر یک حرکت جمعی در دل‌شان نهفته است. با نوشته‌هایم دنبال رساندن چنین پیامی هستم.» به واقع وضعیت انسان‌های شرافتمند و فقیر ساکن حواشی استانبول، مهاجران و نیز زنان و دختران جوانی که از سر نداری، ناچاری و سادگی، اسیر دام مردان حریص می‌شوند، نوع چالش‌ها و ناسازی‌های درون خانواده، مسألهٔ اختلاف‌های نسلی و مسأله سوءاستفاده و تجاوز به کودکان در آثار «فروزان» به وضوح انعکاس یافته است.

ساختار درست داستانی، منجر به باورپذیری نوشته‌های «فروزان» می‌شود. او از جزئیات نیز به خوبی استفاده می‌کند. البته گاه توضیح موارد غیر ضروری یا توضیح واضحات و بیان دیدگاه‌های شخصی از زبان شخصیت‌های داستانی در آثار وی دیده می‌شود.

«سئوینچ چوْکوُم» (۱۹۴۳) که نخستین داستانش با نام «صدای یک کوچه‌ی قدیمی» سال ۱۹۷۲ در مجلهٔ «حصار» منتشر شد، ده مجموعه داستان دارد که داستان‌های برخی‌شان گزیده است از مجموعه‌های پیشین نویسنده. «درخت‌های کج» (۱۹۷۲)، «تقسیم کردن» (۱۹۷۴)، «ماشین» (۱۹۷۶)، «زخم عمیق» (۱۹۸۴)، «باقی‌مانده‌ی آنها» (۱۹۸۷)، «مادرْ روْزالیا» (۱۹۹۳)، «صدای یک کوچه‌ قدیمی» (۱۹۹۶)، «مقابل خانه‌شان» (۱۹۹۷)، «ساحل سفید» (۱۹۹۸) و «آواز شب‌زنده‌داران بلند است» (۲۰۰۳) نام کتاب‌های اوست. وی می‌گوید: «یک رویداد ساده، لحظه‌ها یا انسانی که از چیزی متأثر شده، می‌تواند در من به داستانی منجر شود. پیشتر ادعاهای دهان پرکنی داشتم؛ مثلاً می‌گفتم دارم مردم سرزمینم را می‌نویسم. نه! در اصل چیزی را جز آنچه در درونم هست نمی‌نویسم. آنچه نوشته می‌شود چیزی جز درگیری‌ها، چالش‌ها، تضادها، شادمانی‌ها و کنجکاوی‌های درونی‌ام نیست.»

او که اغلب داستان‌هایش را با شرح یک رویداد یا معرفی یک مکان آغاز می‌کند، معمولاً از طبقه متوسط جامعه ترکیه، از سنت‌های مشخص و از کسانی می‌نویسد که در چارچوب ضوابط اخلاقی به حیات خود ادامه می‌دهند. توجه به جهان درونی و حساسیت‌های زنانی که دوران ناپختگی را پشت سر گذاشته‌اند، از دیگر ویژگی‌های آثار «چوکوم» به شمار می‌آید. همچنین در داستان‌های او با یک راوی سرسنگین، مهربان و اندوهگین و در عین حال بشاش روبه‌رو هستیم. دغدغه‌های اخلاقی، ارزش‌های سنتی و عناصر ملی در نوشته‌های وی ظهور و بروزی تمام قد دارد. در داستان‌های او از تکنیک‌های هنرمندانه خبر چندانی نیست و نویسنده از هنرورزی دوری می‌کند. بیان شاعرانه، صحبت کردن مداوم شخصیت‌ها با خودشان، فقدان آرایه‌ها و وجود مفاهیم صریح و عمیق از شاخصه‌های کار «چوکوم» است.

«پینار کُر» نخستین داستان‌هایش را سال ۱۹۷۱ در مجلهٔ «دوست» به چاپ رساند و بیشتر با رمان‌هایش شناخته می‌شود. او متولد ۱۹۴۳ است. «درخت دیوانه» (۱۹۸۱) و «آب‌هایی که جاری نمی‌شود» (۱۹۸۴) نام دو مجموعه داستانی است که از وی منتشر شده است. مجموعهٔ دوم داستان‌های وی، سال ۱۹۸۴ جایزه ادبی «سعید فائق» را دریافت کرد.

«کُر» در مورد داستان‌های کتاب «درخت دیوانه» می‌گوید: «اگرچه این داستان‌ها پیرامون دو موضوع کلی عشق و مرگ درتنیده شده‌اند، کوشیده شده در پس‌زمینه‌شان زیبایی‌های زندگی یادآوری شود.» او در دنیایی که مدام در حال بدتر شدن است، از زیبایی‌ها سخن می‌گوید. البته این طرز مواجهه با جهان ریشه در حسرت‌ها و نیازهای نویسنده دارد و نمی‌توان آن را به حساب فرار از واقعیت گذاشت.

جهان درونیِ افرادِ تنها مانده در میان جمع و تشریح مناسبات اجتماعی چنین اشخاصی و دنیای زنانه و حساسیت‌های خاص آن، شاکله اغلب داستان‌های کتاب «درخت دیوانه» را تشکیل می‌دهد. نویسنده در مجموعه «آب‌هایی که جاری نمی‌شود» به رغم تفاوت جدی موقعیت‌ها، از مردانی سخن می‌گوید که به انتهای ساحل زندگی رسیده‌اند. مردان او به نرمی سخن می‌گویند، اخلاق‌مدارند، رفتاری ملایم دارند و از پی رؤیا یا خیال یک زن روان هستند.

اگرچه «پینار کُر» هر از گاه تکنیک‌های نوین روایت را هم تجربه می‌کند، شیوه روایت وی را می‌توان کلاسیک دانست. او در قالب‌های آشنا می‌نویسد و به شیوه‌های طبیعی روایت وفادار می‌ماند. برخی منتقدین «کُر» را صاحب نثری سرراست، پاکیزه و مرتب دانسته‌اند. وی در داستان‌هایش از زبان گفتار روزمره نیز استفاده کرده، با پرهیز از شیوه‌های تصنعی روایت که مد روز می‌شوند، حین حفظ فاصله و ممانعت از صمیمیت‌های غیرضروری، از لحنی کنایه‌دار و شوخ استفاده می‌کند. او به حفظ اسلوب اصلی نویسندگی‌اش اصرار می‌ورزد.

«آیلا کوُتلوُ» (۱۹۳۸) که نخستین داستانش را با امضای «آیگن بارل» سال ۱۹۷۶ در مجله «اؤزگور انسان» (انسان آزاد) به چاپ رساند، با کتاب «تو هم نرو تریاندافیلیس» سال ۱۹۹۱ شایسته دریافت جایزه داستان‌نویسی «سعید فائق» شد. تا کنون چهار مجموعه داستان از وی منتشر شده که اسامی‌شان به شرح زیر است: «در ستایش حُسنِ یوسف» (۱۹۸۴)، «تو هم نرو تریاندافیلیس» (۱۹۹۰)، «گورستان زنان نفرت‌انگیز» (۱۹۹۵)، «داستان‌های زهرِ زقّوم» (۲۰۰۱). «کوتلو» می‌گوید: «در داستان‌هایم از یک سو به صورت طبیعی، شاهدی هستم بر مسائل اجتماعی و از دیگر سو، با ثبت کیستی شهروندان ترکیه، برخی مسائل ویژه‌ را پیش می‌کشم. تفاوت طبیعت، زبان و فرهنگ، تراژدی‌های انسانی متفاوتی را رقم می‌زند.»

بیان داستانی وضعیت زنانه، عنصر بنیادین داستان‌های «کوتلو» ست. در داستان‌هایی که وی پیرامون موضوع اصلی زن نوشته، از چشم‌اندازی وسیع، از ساختار روحی تا مناسبات اجتماعی و فرهنگی شخصیت‌ها، مورد بررسی قرار می‌گیرد. «آنچه برای کوتلوی نویسنده اهمیت دارد، چالش بین موقعیت مردسالارانه و تلخکامی زنانه نیست. او در ساختار زندگی به جست‌وجو می‌پردازد و دنبال سفر به ریشه‌هاست. وی معتقد است مردان در ساختار فئودالیسم، تا جایی که ممکن بود مهربان بودند. ... زنان «کوتلو» نمونه‌هایی از زنان معترض‌اند. ایشان در میان سر خم کردن‌ها، ناگهان ایستادگی می‌کنند...»

او احوال روحی شخصیت‌هایش را می‌شناسد و از محیطی می‌نویسد (شهر اسکندرون) که به عمق جامعه آن نفوذ کرده است. «کوتلو» در کنار طبیعی بودن نوشتارش، از زبان داستانی فوق‌العاده دقیق و ساختار روایی سرراستی نیز بهره می‌برد.

«نورسل دوُروُال» (۱۹۴۱)، اولین داستانش را با نام «گوزن‌ها، مادرم و آلمان» سال ۱۹۷۹ در مجله «تورک دیلی» (زبان ترکی) منتشر کرد و نخستین کتاب داستانی‌اش را در حالی که نام نخستین داستانش روی جلد کتاب نقش بسته بود، سال ۱۹۸۲ به چاپ رساند. همان سال جایزه داستان‌نویسی «سعید فائق» به وی تعلق گرفت. ده سال بعد (۱۹۹۲) «دوروال» دومین کتابش را به دست چاپ سپرد. «صخره‌ی نوشته شده» نام دومین مجموعهٔ داستانی اوست.

وی در مصاحبه‌ای گفته است: «نوشتن واقعیت و بازتاب دادن آن به نظرم کار ساده‌ای نیست و به این راحتی‌ها محقق نمی‌شود. پیش از هر چیز باید بتوانی واقعیت را درک کنی. درک حقیقت همیشه دشوار بوده، اما این فهم در میان مناسبات تو در توی اجتماعی و در روزگاری که تغییرات با سرعت بسیاری به وقوع می‌پیوندد مشکل‌تر شده است. از همین رو اگر کسی بخواهد واقعگرایی کند، باید به ابزار ویژه‌ی واقعگرایی، یعنی درک زمانه و تحلیل درست وقایع مجهز باشد.»

او که در داستان‌هایش بین زمان‌های گذشته، حال و آینده در رفت و آمد است، از بن‌مایه‌های برگرفته از طبیعت، زندگی، جامعه و فرهنگ عامه، استادانه استفاده می‌کند و همواره با روایت‌هایی واقعگرایانه، از مسائل اجتماعی تا گره‌های روحی را در کانون توجه خود قرار می‌دهد.

«دوُروُال» که داستان‌هایش را با فاصله‌های طولانی به دست ناشر می‌سپارد، آثار چاپ نشده‌اش بسیار بیشتر از داستان‌های منتشر شده‌اش است. وی دلیل این وضعیت را احساس مسؤولیت و حس احترام به ادبیات می‌داند.

.................................................

منبع: بخشی از مقاله «داستان ترکی در عصر جمهوریت»، ذیل میان‌تیتر «نویسندگان زن و کسانی که از زنان می‌نویسند». این مقاله در کتابی با مشخصات زیر به چاپ رسیده است:

YENİ TÜRK EDEBİYATI - EL KİTABI - 1839 – 2000, EditorRamazan Korkmaz, Grafiker Yayınları, Ankara, 2013, s: 373-376.